اجرای کمپین های تبلیغاتی یکپارچه، مجموعه‌ای از پیام‌های تبلیغاتی است که یک ایده و موضوع واحد را به اشتراک می‌گذارد که یک ارتباط بازاریابی یکپارچه را تشکیل می‌دهد.
IMC بستری است که در آن گروهی از افراد می توانند ایده ها، باورها و مفاهیم خود را در یک پایگاه رسانه ای بزرگ گروه بندی کنند. کمپین های تبلیغاتی از کانال های رسانه ای متنوع در یک بازه زمانی خاص استفاده می کنند و مخاطبان شناسایی شده را هدف قرار می دهند.

موضوع کمپین، پیام اصلی است که در فعالیت‌های تبلیغاتی دریافت می‌شود و تمرکز اصلی کمپین تبلیغاتی است، زیرا تکرار شوندگی مجموعه‌ای از تبلیغات فردی و سایر ارتباطات بازاریابی را تعیین می‌کند. مضامین کمپین معمولاً با هدف استفاده برای مدت زمان قابل توجهی تولید می شوند، اما بسیاری از آنها به دلیل عواملی مانند موثر نبودن یا شرایط بازار، رقابت و آمیخته بازاریابی موقتی هستند.

کمپین های تبلیغاتی برای دستیابی به یک هدف خاص یا مجموعه ای از اهداف ساخته می شوند. چنین اهدافی معمولاً شامل ایجاد یک نام تجاری، افزایش آگاهی از برند، افزایش نرخ تبدیل و فروش است. میزان موفقیت یا شکست در دستیابی به این اهداف از طریق معیارهای اثربخشی محاسبه می شود.

اجرای کمپین های تبلیغاتی یکپارچه

 

5 نکته کلیدی اجرای کمپین تبلیغاتی

1: ارتباطات بازاریابی یکپارچه

ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) یک رویکرد مفهومی است که توسط اکثر سازمان ها برای توسعه یک برنامه استراتژیک در مورد نحوه پخش کمپین های بازاریابی و تبلیغاتی خود استفاده می شود. اخیراً تغییری در نحوه تعامل بازاریابان و تبلیغ‌کنندگان با مصرف‌کنندگان شان ایجاد شده است و اکنون آن را به‌عنوان گفتگو بین تیم‌های تبلیغاتی، بازاریابی و مصرف‌کنندگان می‌دانند.

IMC به عنوان یک استراتژی کلیدی برای سازمان‌ها برای مدیریت تجارب مشتری در عصر دیجیتال ظاهر شده است، زیرا سازمان‌ها می‌توانند به روش‌های بیشتری با افراد ارتباط برقرار کنند تا آنچه که معمولاً رسانه تصور می‌شود. شیوه‌های تبلیغاتی سنتی‌تر مانند روزنامه‌ها، بیلبوردها و مجلات هنوز مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما در حال حاضر مانند سال‌های گذشته تأثیری مشابه ندارند.تحقیقات کنونی نشان می‌دهد که هیچ شکل دیگری از ارتباطات تجاری عناصر ضروری مشابه فرم‌های موبایل را به اشتراک نمی‌گذارد و آن را در تأثیر تبلیغاتی منحصربه‌فرد می‌سازد.

اهمیت IMC این است که فرآیند بازاریابی را هم برای برند و هم برای مصرف کننده یکپارچه کند. IMC تلاش می کند تا تمام جنبه های بازاریابی را در یک قطعه منسجم ترکیب کند. این شامل ارتقاء فروش، تبلیغات، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم و رسانه های اجتماعی است. تمام هدف IMC این است که همه این جنبه های بازاریابی با هم به عنوان یک نیروی متحد کار کنند. این را می توان از طریق روش ها، کانال ها و فعالیت ها در حین استفاده از یک پلتفرم رسانه ای انجام داد. هدف نهایی IMC این است که پیام برندها را به راحت ترین روش ممکن به مصرف کنندگان برساند.

مزیت استفاده از IMC این است که توانایی برقراری ارتباط یک پیام را از طریق چندین کانال برای ایجاد آگاهی از برند دارد. IMC در مقایسه با تبلیغات رسانه های جمعی برای تعامل با مصرف کنندگان هدف در سطح شخصی مقرون به صرفه ترین راه حل است. IMC همچنین به نفع کسب و کارهای کوچک است، زیرا آنها می توانند مشتریان خود را در انواع مختلف ارتباطات غرق کنند به گونه ای که آنها را در مراحل تحقیق و خرید سوق می دهد و ایجاد رابطه و گفتگو با مشتری جدید خود می کند.

نمونه‌های معروف و بارز IMC که در عمل به کار می‌روند، مانند بازاریابی مستقیم برای مصرف‌کننده هستند که سازمان از قبل با جمع‌آوری اطلاعات شخصی درباره آن‌ها از زمانی که قبلاً از آنجا خرید کرده وآگاهی دارد که به برند علاقه‌مند است؛ سپس نامه ارسال می‌کند.

ایمیل‌ها، متن‌ها و سایر ارتباطات مستقیم با شخص. تبلیغات فروش در فروشگاه، تاکتیک‌هایی مانند فروش «۳۰ درصد تخفیف» یا ارائه کارت‌های وفاداری به مصرف‌کنندگان برای ایجاد رابطه هستند. تبلیغات تلویزیونی و رادیویی نیز نوعی استراتژی تبلیغاتی است که از IMC مشتق شده است.همه اجزای IMC نقش مهمی ایفا می کنند و یک شرکت ممکن است اجرای هر یک از استراتژی های یکپارچه سازی را انتخاب کند یا نکند.

2: کانال های رسانه ای

کانال‌های رسانه‌ای که به نام کانال‌های ارتباطی بازاریابی نیز شناخته می‌شوند، برای ایجاد ارتباط با مصرف‌کننده هدف و تأثیرگذاری بر رفتار استفاده می‌شوند. روش های سنتی ارتباط با مصرف کننده شامل روزنامه، مجلات، رادیو، تلویزیون، بیلبوردها، تلفن، پست و فروش درب منزل می باشد. اینها تنها تعدادی از روش های سنتی تاریخی هستند.

در کنار کانال‌های رسانه‌ای سنتی، کانال‌های رسانه‌ای جدید و آینده عرضه می‌شوند. رسانه های اجتماعی شروع به ایفای نقش بسیار بزرگی در نحوه آمیختگی رسانه و بازاریابی برای رسیدن به پایگاه مصرف کننده کرده اند. رسانه های اجتماعی این قدرت را دارند که به مخاطبان بیشتری دست یابند. بسته به گروه سنی و جمعیت شناسی، رسانه های اجتماعی می توانند بر تصویر کلی یک شرکت تأثیر بگذارند. استفاده از رسانه های اجتماعی به عنوان یک ابزار بازاریابی به روشی بسیار محبوب برای برندسازی تبدیل شده است. یک برند این شانس را دارد که یک حضور کامل در رسانه های اجتماعی بر اساس جامعه هدف خاص خود ایجاد کند.

با پیشرفت در کانال‌های ارتباطات دیجیتال، ارتباطات بازاریابی امکان ارتباطات دو طرفه را فراهم می‌کند که در آن می‌توان واکنش مصرف‌کننده فوری را برانگیخت. ابزارهای ارتباطات دیجیتال عبارتند از: وب سایت ها، وبلاگ ها، رسانه های اجتماعی، ایمیل، موبایل، و موتورهای جستجو به عنوان چند نمونه. برای یک کمپین تبلیغاتی مهم است که با دقت کانال‌ها را بر اساس جایی که مصرف‌کننده هدفشان وقت می‌گذراند، انتخاب کند تا اطمینان حاصل شود که تلاش‌های بازار و تبلیغات به حداکثر می‌رسد. متخصصان بازاریابی باید هزینه دستیابی به مخاطبان هدف و زمان را نیز در نظر بگیرند (یعنی تبلیغات در طول فصل تعطیلات گران‌تر است).

مفاهیم روز مدرن برای مزایا و معایب کانال های رسانه سنتی در محیط بازاریابی و تبلیغات که به سرعت در حال تغییر است، قرار گرفتن در معرض گروه های مصرف کننده خاص و مخاطبان هدف از طریق کانال های رسانه های سنتی تار شده است. این کانال‌های رسانه‌ای سنتی به‌عنوان پست چاپی، پخش، خارج از خانه و پست مستقیم تعریف می‌شوند. معرفی کانال های مختلف رسانه ای مدرن امروزی مزایا و معایب سنتی آنها را تغییر داده است. برای اثربخشی استراتژی ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) ضروری است که قرار گرفتن در معرض جمعیت‌شناختی، گروه‌های مصرف‌کننده و مخاطبان هدف، شفافیت، سازگاری و حداکثر تأثیر ارتباطات را فراهم کند.

رسانه چاپی

رسانه های چاپی عمدتاً به عنوان روزنامه و مجلات تعریف می شوند. با گذار در حدود سال‌های 2006 تا 2016 به اطلاعات دیجیتال روی تلفن‌ها، رایانه‌ها و تبلت‌ها، جمعیت اصلی که هنوز در معرض رسانه‌های چاپی سنتی است قدیمی‌تر است. همچنین تخمین زده می‌شود که در سال‌های آینده، به دلیل اینکه رسانه‌های چاپی آنلاین می‌شوند، مواد چاپی کاهش خواهد یافت. تبلیغ کنندگان باید این را در نظر بگیرند. در برخی موارد، آنها می توانند از این به نفع خود استفاده کنند. مزایای تبلیغات روزنامه این است که کم هزینه، به موقع، خواننده  را کنترل می کند و پوشش متوسطی را برای نسل های قدیمی در جامعه غربی فراهم می کند. معایب پیری جمعیتی، عمر کوتاه، بهم ریختگی و اینکه توجه کمتری را به خود جلب می کند. مجلات در برخی موارد مشابه هستند، اما از آنجایی که آنها یک محصول خاص هستند، پتانسیل تقسیم بندی را افزایش می دهند. آنها همچنین محتوای اطلاعاتی و طول عمر بالایی دارند. معایب آنها این است که فقط بصری هستند، فاقد انعطاف پذیری و زمان طولانی برای درج آگهی هستند.

رسانه های پخش

بسترهای اصلی رسانه های پخش سنتی تلویزیون و رادیو هستند. این موارد هنوز در جامعه امروزی نسبتاً برجسته هستند، اما با ظهور محتوای آنلاین مانند یوتیوب و اینستاگرام، پیش بینی اینکه بازار در دهه آینده به کجا خواهد رفت دشوار است. مزایای تلویزیون این است که پوشش انبوه، دسترسی بالا، شهرت با کیفیت، پست کم در هر نوردهی و تأثیر بر حواس انسان دارد. معایب آن این است که گزینش پذیری پایین، عمر پیام کوتاه و هزینه تولید بالا دارد. از طرف دیگر، رادیو انعطاف پذیری، فرکانس بالا و هزینه های تبلیغات و تولید پایین را ارائه می دهد. معایب رادیو این است که فقط صدای آن، کم توجه بودن و پیام کوتاه است.

رسانه خارج از خانه (OOH) (out of home) 

این یک مفهوم بازاریابی گسترده است که دیگر محدود به بیلبوردهای بزرگ و ثابت در کنار بزرگراه ها نیست. رویکردهای جدیدتر و نوآورانه‌تر به رسانه‌های OOH از مبلمان خیابانی گرفته تا بالش‌های هوایی و پیشرفت OOH دیجیتال را شامل می‌شود. با تغییر جهان، همیشه راه های جدیدی وجود خواهد داشت که از طریق آن یک کمپین می تواند این کانال رسانه ای را احیا کند. مزایای بالقوه آن دسترسی و دسترسی، انعطاف پذیری جغرافیایی و هزینه نسبتا کم است. معایب رسانه OOH این است که عمر کوتاهی دارد، اندازه‌گیری/کنترل آن دشوار است و می‌تواند تصویر نام تجاری ضعیفی را منتقل کند.

پست مستقیم شامل پیام هایی است که مستقیماً از طریق سرویس تحویل نامه برای مصرف کنندگان ارسال می شود. این یکی از کانال های رسانه ای “تاریخ” است. در عصر مدرن مزایای کمی دارد، به جز اینکه می تواند بسیار انتخابی باشد و محتوای اطلاعاتی بالایی دارد. معایب آن این است که تصویر نام تجاری ضعیفی را تبلیغ می کند (“نامه های ناخواسته”) و نسبت هزینه به تماس بالایی دارد.

3. بازار هدف

هنگامی که یک سازمان شروع به ساخت کمپین تبلیغاتی خود می کند، باید در مورد هر جنبه ای از بازار هدف خود تحقیق کند و مصرف کنندگان را هدف قرار دهد. مصرف کنندگان هدف (یا “مشتریان بالقوه”) افرادی هستند که به احتمال زیاد از یک سازمان خرید می کنند. آنها را می توان بر اساس چندین ویژگی کلیدی دسته بندی کرد: عمدتاً جنسیت، سن، شغل، وضعیت تأهل، موقعیت جغرافیایی، رفتار، سطح درآمد و تحصیلات.به این فرآیند تقسیم بندی مشتریان بر اساس جمعیت شناسی گفته می شود.

تعریف بازار هدف به کسب و کارها و افراد کمک می کند تا یک کمپین بازاریابی طراحی کنند. این به نوبه خود به مشاغل و افراد کمک می کند تا از ضایعات جلوگیری کنند و تبلیغات خود را به مشتریان احتمالی برسانند. در حین تلاش برای یافتن بازار هدف صحیح، مهم است که بر گروه‌های خاصی از افراد که سود خواهند برد، تمرکز کنید. با بازاریابی برای گروه های خاصی از افراد که به طور خاص به محصول مربوط می شوند، مشاغل و افراد سریعتر و کارآمدتر کسانی را که محصول را خریداری می کنند پیدا می کنند. کسب‌وکارها و افرادی که داده‌های موجود خود (داده‌های مشتری و فروش) را نظارت می‌کنند، تعریف بازار هدف خود را آسان‌تر می‌کنند و بررسی مشتریان موجود به یافتن مشتریان بیشتر کمک می‌کند. اجتناب از ناکارآمدی هنگام یافتن بازار هدف به همان اندازه مهم است.

هدر دادن زمان و هزینه تبلیغات برای گروه بزرگی از مشتریان بالقوه در صورتی که فقط تعداد انگشت شماری مشتری شوند ناکارآمد است. یک برنامه متمرکز که مخاطبان کوچکی را جذب می کند، اگر از قبل به یک محصول علاقه مند باشند، می تواند به خوبی جواب دهد. با گذشت زمان، بازارهای هدف می توانند تغییر کنند. افرادی که امروز علاقه مند هستند ممکن است فردا علاقه ای نداشته باشند و کسانی که به زمان حال علاقه ندارند ممکن است به مرور زمان علاقه مند شوند. تجزیه و تحلیل داده‌های فروش و اطلاعات مشتری به کسب‌وکارها و افراد کمک می‌کند بفهمند که چه زمانی بازار هدف آنها در حال افزایش یا کاهش است.

مزایای زیادی وجود دارد که با یافتن بازار هدف همراه است. یک مزیت «توانایی ارائه محصول مناسب»  از طریق دانستن سن و نیازهای مشتری مایل به خرید کالا است. یکی دیگر از مزایای بازاریابی هدف به کسب و کارها کمک می کند تا بفهمند مشتری چه قیمتی برای محصولات یا خدمات می پردازد. کسب‌وکارها همچنین در تبلیغات محصول خود کارآمدتر و مؤثرتر هستند، زیرا آنها «با پیام‌هایی که کاربرد بیشتری دارند به مصرف‌کنندگان مناسب می‌رسند»

با این حال، چندین معایب وجود دارد که می تواند با بازاریابی هدف همراه باشد. اولا، یافتن بازار هدف گران است. اغلب کسب‌وکارها تحقیقات اولیه را برای یافتن بازار هدفشان انجام می‌دهند، که معمولاً شامل استخدام یک آژانس تحقیقاتی است که می‌تواند  هزینه داشته باشد.

یافتن بازار هدف خود نیز زمان بر است، زیرا اغلب “به زمان قابل توجهی برای شناسایی مخاطبان هدف نیاز دارد” . همچنین تمرکز بر یافتن بازار هدف می‌تواند باعث شود که از سایر مشتریانی که ممکن است در یک محصول باشند غافل شوید. کسب‌وکارها یا افراد ممکن است متوجه شوند که «مشتریان متوسط» آن‌ها ممکن است شامل مشتریانی نباشد که خارج از میانگین «دموگرافیک» مشتریان هستند، که فروش محصولات آنها را محدود می‌کند. آخرین نقطه ضعفی که باید به آن توجه کرد، پیامدهای اخلاقی است که با بازاریابی هدف مرتبط است.

4. تثبیت موقعیت

در تبلیغات، برندهای مختلف بر سر مهم ترین برند برای مصرف کننده رقابت می کنند. مصرف کنندگان روزانه تبلیغات را مشاهده می کنند و برندهای خاص را در مقایسه با رقبای خود رتبه بندی می کنند. افراد این برندهای خاص را به ترتیبی که برایشان مهم است رتبه بندی می کنند. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است برندهای خودروها را بر اساس ظاهر اسپرت، مقرون به صرفه بودن، کاربردی بودن و کلاسی بودن آنها مقایسه کند. اینکه چگونه یک شخص برند را درک می کند با دیگری متفاوت است، اما تا حد زیادی به کمپین تبلیغاتی واگذار می شود تا آن را دستکاری کند و این تصور را ایجاد کند که می خواهد یک مصرف کننده تصور کند

موقعیت یابی یک مفهوم بازاریابی مهم است که کسب و کارها برای بازاریابی محصولات یا خدمات خود اجرا می کنند. مفهوم موقعیت یابی بر ایجاد تصویری متمرکز است که مخاطب مورد نظر را به بهترین شکل جذب کند. کسب‌وکارهایی که مفهوم موقعیت‌یابی را پیاده‌سازی می‌کنند بر تبلیغات، قیمت، مکان‌یابی و محصول تمرکز می‌کنند. زمانی که مفهوم موقعیت یابی موثر و سازنده باشد، تلاش های بازاریابی انجام شده توسط یک کسب و کار را افزایش می دهد و به خریدار در خرید محصول کمک می کند.

فرآیند موقعیت یابی در بازاریابی ضروری است زیرا سطح خاصی از شناخت مبتنی بر مصرف کننده درگیر است. یک شرکت باید یک برند علامت تجاری برای خود ایجاد کند تا بتواند توسط طیف وسیعی از مصرف کنندگان قابل تشخیص باشد. به عنوان مثال، یک رستوران فست فود خود را سریع، ارزان و خوشمزه معرفی می کند. آنها با نقاط قوت و مشخص ترین ویژگی های خود بازی می کنند. از سوی دیگر، یک برند خودروی لوکس، نام تجاری خود را به عنوان یک پلتفرم شیک و گران قیمت قرار می دهد، زیرا آنها می خواهند برند خاصی را که بسیار متفاوت از برند فست فود هستند، هدف قرار دهند.

برای اینکه مفهوم موقعیت یابی موثر باشد، باید بر مفاهیم تبلیغ، قیمت، مکان و محصول تمرکز کرد.

سه هدف اساسی از تبلیغات وجود دارد که عبارتند از: ارائه اطلاعات محصول به مشتریان تجاری و مصرف کنندگان هدف، افزایش تقاضا در بازار هدف، و متمایز کردن محصول و ایجاد هویت برند. ابزارهایی که می توان برای دستیابی به این اهداف استفاده کرد عبارتند از تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی، بازاریابی مستقیم و پیشبرد فروش.

قیمت یک شی در مفهوم موقعیت یابی بسیار مهم است. تنظیم یا کاهش قیمت محصول تأثیر عمیقی بر فروش محصول دارد و باید مکمل سایر بخش‌های مفهوم موقعیت‌یابی باشد. قیمت نیاز به تضمین بقا، افزایش سود، ایجاد بقا، به دست آوردن سهم بازار و ایجاد یک تصویر مناسب دارد.

تبلیغ یک محصول در مفهوم موقعیت یابی ضروری است. این فرآیندی است که بازاریابان برای انتقال ویژگی های محصولات خود به بازار هدف مورد نظر استفاده می کنند. برای اینکه محصولات موفق باشند، کسب‌وکارها باید بر نیازهای مشتری، فشارهای رقابتی، کانال‌های ارتباطی موجود و پیام‌های کلیدی با دقت ساخته شده تمرکز کنند.

موقعیت‌یابی محصول چندین مزیت را در کمپین تبلیغاتی و برای کسب‌وکارها/افرادی که آن را اجرا می‌کنند، ارائه می‌کند. موقعیت یابی با جنبه های برتر یک محصول ارتباط دارد و “آنها را با مصرف کنندگان به طور موثرتر از رقبا تطبیق می دهد” . موقعیت‌یابی همچنین می‌تواند به کسب‌وکارها یا افراد کمک کند تا انتظارات مصرف‌کننده از محصول/هایی را که مایل به خرید از آن‌ها هستند، درک کنند. تعیین موقعیت یک محصول، نام، محصول و برند شرکت را تقویت می کند. همچنین باعث محبوبیت برند و تقویت وفاداری مشتریان می شود.

مزایای محصول برای مشتریان از طریق موقعیت‌یابی محصول بهتر تبلیغ می‌شود که منجر به علاقه و توجه بیشتر مصرف‌کنندگان می‌شود. این نیز انواع مختلفی از مصرف کنندگان را به خود جلب می کند زیرا محصولات دارای مزایای متفاوتی هستند که گروه های مختلف مصرف کنندگان را به خود جذب می کند، به عنوان مثال: کفشی که برای ورزش، پیاده روی، پیاده روی و لباس های غیررسمی تبلیغ می شود، گروه های مختلفی از مصرف کنندگان را جذب می کند. مزیت دیگر موقعیت‌یابی، قدرت رقابتی است که به کسب‌وکارها/افراد و محصولات آنها می‌بخشد، محصولات جدید را با موفقیت به بازار معرفی می‌کند و ویژگی‌های جدید و متنوعی را که بعداً به محصول اضافه می‌شود، منتقل می‌کند.

5. نمودار فرآیند ارتباط

نمودار ارتباط فرآیندها به ترتیب عملیات یک کمپین تبلیغاتی، جریان ارتباط بین یک سازمان معین و مصرف کننده را در کنار هم قرار می دهد. نمودار معمولاً از چپ به راست (مگر اینکه در یک آرایه دایره ای نشان داده شده باشد) با منبع شروع می شود. یک کمپین تبلیغاتی از نمودار فرآیند ارتباط استفاده می کند تا اطمینان حاصل کند که تمام مراحل مناسب ارتباط به ترتیب انجام می شود.

منبع، شخص یا سازمانی است که پیامی دارد که می خواهد با مصرف کنندگان بالقوه به اشتراک بگذارد.نمونه ای از این موضوع این است که Vodafone می خواهد به مصرف کنندگان خود و مصرف کنندگان جدید از یک طرح ماهانه جدید بگوید.

نمودار سپس به سمت رمزگذاری می رود که شامل قرار دادن پیام ها، افکار و ایده های سازمان به شکل نمادین است که توسط مصرف کننده هدف با استفاده از نمادها یا کلمات تفسیر می شود.

مرحله سوم در نمودار، پیام کانال است. این زمانی اتفاق می‌افتد که اطلاعات یا معنایی که منبع می‌خواهد به کاروان اعزام شود، در فرمی قرار می‌گیرد تا به راحتی به مخاطبان مورد نظر منتقل شود. این همچنین شامل روشی است که ارتباط از منبع به گیرنده می رسد. نمونه‌هایی از این تبلیغات Vodafone در تلویزیون، ایستگاه‌های اتوبوس و محوطه‌های دانشگاهی است زیرا دانشجویان ممکن است مصرف کننده مورد نظر برای طرح جدید باشند.

رمزگشایی فرآیندهایی است که بیننده پیامی را که منبع ارسال کرده است تفسیر می کند.بدیهی است که این به منبع بستگی دارد که اطمینان حاصل کند که پیام به اندازه کافی کدگذاری شده است تا آنطور که در نظر گرفته شده دریافت شود.

گیرنده همچنین به عنوان بیننده یا مصرف کننده بالقوه شناخته می شود.این شخصی است که پیام منبع را از طریق کانالی که آیا مخاطب هدف مورد نظر هستند یا نه تفسیر می کند. هر روز ما تبلیغات مختلفی را تفسیر می کنیم حتی اگر مخاطب آن تبلیغ نباشیم.

در بین این مراحل عوامل خارجی وجود دارد که به عنوان حواس پرتی عمل می کنند که به این عوامل نویز می گویند. سر و صدا راه رسیدن پیام به مخاطب مورد نظر را تحریف می کند. این حواس پرتی ناشی از سایر اشکال تبلیغات و ارتباطات هر شخص یا سازمان دیگری است. نمونه‌هایی از نویز عبارتند از: حالت ذهنی، زبان ناآشنا، پیام نامشخص، ارزش‌ها، نگرش‌ها، ادراکات، فرهنگ و دانش محصولات یا خدمات مشابه.

در نهایت پاسخ یا بازخورد وجود دارد. این واکنش گیرنده به ارتباط پیام و نحوه درک آن است. بازخورد مربوط به نحوه واکنش فروش و همچنین علاقه یا سوالاتی است که در رابطه با پیام ارسال شده ایجاد می شود.

نقاط تماس

هنگام در نظر گرفتن نقاط لمسی در یک کمپین تبلیغاتی، یک برند به دنبال نقاط لمسی چندحسی می گردد. این نقاط تماس به برند کمک می کند تا نقطه تماسی بین خود و مصرف کننده ایجاد کند. پیشرفت های امروزی در اشکال مختلف فناوری، تعامل مصرف کنندگان با برندها را به طرق مختلف آسان تر کرده است. موفق ترین نقاط تماس آنهایی هستند که در رابطه مصرف کننده و برند ارزش ایجاد می کنند. نمونه‌های متداول نقاط لمسی عبارتند از پیوندهای رسانه‌های اجتماعی، کدهای QR، افرادی که آگهی‌هایی را درباره یک برند خاص پخش می‌کنند، بیلبوردها، وب‌سایت‌ها و روش‌های مختلف دیگری که برند و مصرف‌کننده را به هم متصل می‌کنند. موثرترین نقاط لمسی، همانطور که در کمپین های برنده جایزه Effie یافت می شود، عبارتند از: تعاملی (91%)، پس از آن تلویزیون (63%)، چاپ (52%) و مشارکت مصرف کننده (51%).

نقاط لمس حسی چندگانه ناخودآگاه هستند اما به شناسایی برندها از طریق مشخصه‌های شناسایی شده از طریق حسگرهای انسانی کمک می‌کنند. این ویژگی ها می تواند شکل، رنگ، بافت، صداها، بو یا مزه های مرتبط با یک نام تجاری خاص باشد. برای یک کمپین تبلیغاتی مهم است که نشانه های حسی را در کمپین خود در نظر بگیرند زیرا مکان های بازار همچنان به طور فزاینده ای رقابتی و شلوغ می شوند. هر یک از ویژگی‌های حسی داده شده ممکن است برندی را که به بهترین شکل با آن ارتباط برقرار می‌کند به فرد یادآوری کند. نمونه بارز این ردبول است که از رنگ، شکل و اندازه قوطی‌های خود استفاده می‌کند تا محصول خود را به بهترین شکل به موفقیت و پیروزی مرتبط کند.قوطی بلندتر زمانی که در کنار رقبا قرار می گیرد مانند سکوی مقام اول به نظر می رسد. فرصت برای موفقیت یک کمپین تبلیغاتی با استفاده از نقاط لمس حسی چندگانه که به عنوان نقطه تفاوت بین برندها استفاده می شود، به طور قابل توجهی افزایش می یابد.

بازاریابی چریکی

بازاریابی پارتیزانی یا بازاریابی چریکی یک استراتژی تبلیغاتی است که با استفاده از کمپین های غیر متعارف که آغازگر بحث های اجتماعی و “سر و صدا” هستند، قرار گرفتن در معرض برند را افزایش می دهد. این اغلب می تواند با بودجه کمتر نسبت به روش های تبلیغاتی معمولی به دست آید، و به کسب و کارهای کوچک و متوسط این فرصت را می دهد تا با رقبای بزرگتر رقابت کنند. بازاریابی چریکی از طریق روش‌های غیر متعارف، ابداع و خلاقیت، تصور طولانی‌مدتی از برند را در اختیار گیرنده قرار می‌دهد، زیرا اکثر کمپین‌های بازاریابی چریکی گیرندگان را در سطح شخصی هدف قرار می‌دهند، آنها را غافلگیر می‌کند و ممکن است یک عنصر شوک را به همراه داشته باشد. بازاریابی چریکی معمولاً منحصراً در مکان‌های عمومی، از جمله خیابان‌ها، پارک‌ها، مراکز خرید و غیره اجرا می‌شود تا از حداکثر مخاطبان اطمینان حاصل شود که منجر به بحث بیشتر در رسانه‌های اجتماعی می‌شود.

بازاریابی پارتیزانی اصطلاحی است که برای انواع مختلفی از مقوله‌های بازاریابی از جمله بازاریابی خیابانی، بازاریابی محیطی، بازاریابی حضوری، بازاریابی جایگزین، بازاریابی تجربی، بازاریابی مردمی، پست‌های تبلیغاتی، تبلیغات طرح‌ریزی چریکی، بازاریابی مخفی و نجومی استفاده می‌شود.

جی کنراد لوینسون اصطلاح بازاریابی چریکی را با کتاب خود به همین نام در سال 1984 ابداع کرد. از طریق پیشرفت فناوری و استفاده رایج از اینترنت و تلفن‌های همراه، ارتباطات بازاریابی مقرون به صرفه‌تر شده است و بازاریابی چریکی در حال افزایش است و امکان گسترش کمپین‌های چریکی ارزشمند را فراهم می‌کند.

هنگام ایجاد یک استراتژی بازاریابی چریکی، هفت عنصر برای یک رویکرد روشن و منطقی وجود دارد.ابتدا بیانیه ای بنویسید که هدف استراتژی را مشخص کند. ثانیا با تمرکز بر مزایای کلیدی، چگونگی دستیابی به هدف را مشخص کنید. بعدی لوینسون (1989) نوشتن یک خلاصه توصیفی در مورد بازار هدف یا مصرف کنندگان را پیشنهاد می کند. چهارمین عنصر، ایجاد بیانیه ای است که ابزارها و روش های بازاریابی مورد استفاده در استراتژی را مشخص می کند (به عنوان مثال، تبلیغات رادیویی از ساعت 6:30 صبح تا 9 صبح در صبح های روز هفته یا نمایشگرهای پنجره ای که به طور منظم به روز می شوند). مرحله پنجم ایجاد بیانیه ای است که برند/محصول/شرکت را در بازار قرار می دهد. تعریف ویژگی های برند و هویت بخشیدن به آن عنصر ششم است. در نهایت، به وضوح بودجه ای را مشخص کنید که صرفاً برای بازاریابی در آینده صرف می شود.

برای یک کمپین کلی بازاریابی چریکی موفق، مراحل فوق را با هفت اقدام برنده ترکیب کنید. این هفت اصل تعهد هستند – به برنامه بازاریابی بدون تغییر آن پایبند باشید. سرمایه گذاری – درک کنید که بازاریابی یک سرمایه گذاری است، ثبات – اطمینان حاصل کنید که پیام و استراتژی بازاریابی در تمام اشکال ثابت می ماند، اعتماد – نشان دادن اعتماد به تعهد به استراتژی بازاریابی چریکی، صبر – زمان و تعهد به استراتژی، مجموعه – ترکیب متفاوت روش های تبلیغات و بازاریابی برای نتایج بهینه، و متعاقب آن – ایجاد وفاداری و حفظ مشتری با وجود پیگیری بازاریابی پس از فروش.

لوینسون پیشنهاد می‌کند که تاکتیک‌های بازاریابی چریکی آغاز شد تا کسب‌وکارهای کوچک با منابع مالی محدود را قادر سازد تا بر غول‌های شرکتی که بودجه و منابع نامحدودی در اختیار داشتند، برتری پیدا کنند. شرکت‌های بزرگ موفقیت بازاریابی چریکی را پشت سر گذاشتند و صدها کمپین مؤثر جلب توجه را با استفاده از استراتژی‌هایی که در اصل برای کسب‌وکارهای کوچک‌تر با حداقل بودجه بازاریابی طراحی شده بودند، داشته‌اند.

کمپین های غیر سنتی، غیر متعارف و تکان دهنده در به دست آوردن پوشش رسانه ای و در نتیجه آگاهی از برند بسیار موفق هستند، هرچند توجه رسانه ای خوب یا بد. با این حال، مانند بسیاری از استراتژی های بازاریابی، یک کمپین بد می تواند نتیجه معکوس داشته باشد و به سود و فروش آسیب برساند. بازاریابی مخفی و آستروتورفینگ دو نوع بازاریابی چریکی هستند که خطرآفرین تلقی می شوند و می توانند برای شرکت مضر باشند.

“تبلیغات می تواند به 4000 سال قبل از میلاد برگردد، جایی که مصری ها از پاپیروس برای ساخت پیام های فروش و پوسترهای دیواری استفاده می کردند. تبلیغات و بازاریابی سنتی به آرامی در طول قرن ها توسعه یافت اما هرگز تا اوایل دهه 1900 شکوفا نشد” (“بازاریابی چریکی چیست؟”، 2010). بازاریابی چریکی نسبتاً ساده است، از تاکتیک هایی برای تبلیغات با بودجه بسیار کم استفاده کنید. این برای ایجاد کمپینی است که “تکان دهنده، خنده دار، منحصر به فرد، ظالمانه، هوشمندانه و خلاقانه است که مردم نمی توانند از صحبت کردن در مورد آن دست بردارند” . بازاریابی چریکی در مقایسه با تاکتیک های بازاریابی سنتی متفاوت است . “بازاریابی چریکی به معنای دنبال کردن اهداف متعارف سود، فروش و رشد است، اما انجام آن با استفاده از ابزارهای غیر متعارف، مانند گسترش پیشنهادات در روزهای تیره اقتصادی برای الهام بخشیدن به مشتریان برای افزایش اندازه هر خرید” .

بازاریابی چریکی همچنین پیشنهاد می کند که به جای سرمایه گذاری پول، بهتر است به جای آن «زمان، انرژی، تخیل و دانش سرمایه گذاری شود» . بازاریابی چریکی سود را به عنوان اولویت اصلی خود قرار می دهد نه فروش را به عنوان نقطه کانونی اصلی خود، این برای تشویق رشد هندسی با بزرگتر کردن اندازه هر تراکنش انجام می شود. این همه از طریق یکی از قدرتمندترین سلاح های بازاریابی در اطراف، تلفن انجام می شود. تحقیقات نشان می دهد که همیشه باعث افزایش سود و فروش می شود. اصطلاح “چرریک اولین بار در طول جنگ استقلال اسپانیا و پرتغال در آغاز قرن 19 ظاهر شد و می توان آن را به عنوان نبرد ترجمه کرد”  حتی شما بازاریابی چریکی برای کسب و کارهای کوچک هدف گذاری شده بود. این امر مانع از اتخاذ همان ایدئولوژی تجاری بزرگتر نشد. “کسب و کار بزرگتر از بازاریابی غیر متعارف برای تکمیل کمپین های تبلیغاتی خود استفاده می کند، حتی در آن زمان برخی از بازاریابان استدلال می کنند که وقتی تجارت بزرگتر از تاکتیک های بازاریابی چریکی استفاده می کند، چریکی واقعی نیست” (“بازاریابی چریکی چیست؟”، 2010).

دلیل این امر این است که شرکت های بزرگتر بودجه بیشتری دارند و معمولاً برندهای آنها تثبیت شده است. در برخی موارد، انجام تاکتیک های بازاریابی چریکی برای یک کسب و کار بزرگتر بسیار خطرناک تر است. که در مقایسه با کسب‌وکارهای کوچک‌تر، زمانی که بدلکاری‌های آن‌ها به یک شکست تبدیل می‌شود، می‌تواند مشکل ایجاد کند، زیرا آنها ریسک زیادی ندارند، زیرا اکثر مردم آن را به عنوان یک شیرین کاری شکست‌خورده دیگر حذف می‌کنند. بسیاری از روش‌ها در بازاریابی چریکی عبارتند از: «گرافیتی (یا گرافیتی معکوس، جایی که دیوار کثیف به طور انتخابی تمیز می‌شود)، نمایش‌های تعاملی، برخوردهای رهگیری در فضاهای عمومی، فلش‌موب‌ها یا شیرین کاری‌های مختلف روابط عمومی اغلب استفاده می‌شود.

کسب و کارهای کوچک از رسانه های اجتماعی به عنوان نوعی بازاریابی استفاده می کنند. “جمع آوری میلیاردها نفر در سراسر جهان از طریق یک سری به روز رسانی وضعیت، توییت ها و سایر رسانه های غنی” (“راهبردهای بازاریابی چریکی برای مشاغل کوچک”، 2013). رسانه های اجتماعی ابزار قدرتمندی در دنیای تجارت هستند. استراتژی ها و تاکتیک های بازاریابی چریکی یک راه عالی و مقرون به صرفه برای ایجاد آگاهی برای کسب و کار، محصولات و خدمات است. برای به حداکثر رساندن پتانسیل کامل تلاش های بازاریابی، ترکیب آنها با یک استراتژی قدرتمند و قوی علامت گذاری آنلاین با یک نرم افزار اتوماسیون بازاریابی است. “استراتژی های بازاریابی چریکی برای مشاغل کوچک”، 2013) که می تواند کسب و کارهای کوچک را تقویت کند. تاکتیک های چریکی شامل ابزارهایی است که بر تلاش ها تأثیر می گذارد.

برخی از ابزارها معمولاً برای به حداکثر رساندن اثر شگفت‌انگیز وجود دارند و برخی از این ابزارها عمدتاً هزینه‌های تبلیغات را کاهش می‌دهند.” بازاریابی چریکی راهی برای افزایش تعداد افرادی است که با هزینه کمپین در معرض تبلیغات قرار می‌گیرند. ابزار انتشار به هر یک کمک می‌کند. مخاطبان گسترده ای، که باعث هیچ یا هزینه کمی می شود زیرا مصرف کنندگان (بازاریابی ویروسی) یا رسانه ها (PR چریکی) پیام تبلیغاتی را منتقل می کنند” .

کمپین‌های چریکی معمولاً یک رویکرد رایگان را اجرا می‌کنند، به این معنی که هزینه‌های خود را کاهش می‌دهند و تعداد دریافت‌کنندگان را به طور همزمان افزایش می‌دهند تا اثر کم هزینه را به حداکثر برسانند. به عنوان مثال، آنها سعی می کنند از قرار دادن تبلیغات در رویدادهای بزرگ به عنوان مثال سود ببرند. رویدادهای ورزشی. در نظر گرفته شد که بازاریابی چریکی مشتریان فعلی را به جای مشتریان جدید هدف قرار می دهد و هدف آن افزایش تعامل آنها با یک محصول و/یا نام تجاری است. “هنگام انتخاب مخاطبان برای یک پیام چریکی، گروهی که قبلاً در سطحی با محصول درگیر شده اند بهترین هدف است؛ آنها سریعتر تاکتیک های خلاقانه را تشخیص می دهند و به آنها پاسخ می دهند و به احتمال زیاد تجربه را با دوستان خود به اشتراک می گذارند. رسانه‌های اجتماعی به یکی از ویژگی‌های اصلی چشم‌انداز بازار تبدیل شده‌اند، بازاریابی چریکی به‌ویژه آنلاین مؤثر است. مصرف‌کنندگانی که به طور منظم از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، احتمالاً تعاملات خود را با بازاریابی چریکی به اشتراک می‌گذارند، و تبلیغات خلاقانه می‌تواند به سرعت ویروسی شود.»

کمپین تبلیغاتی یک تبلیغ بازاریابی یا مجموعه ای از تبلیغات است که بخش های خاصی از مخاطبان را هدف قرار می دهد. هدف اصلی آنها افزایش تبدیل است. موفقیت یک کمپین تبلیغاتی به انتخاب کانال، استراتژی و تاکتیک بستگی دارد.

چرا کمپین های تبلیغاتی مهم هستند؟

چون به رشد کسب و کار کمک می کنند. بدون تبلیغات، نمی‌توانید محصول فوق‌العاده خود را به جهانیان بگویید، خدمات خود را تبلیغ کنید، مشتری پیدا کنید و دسترسی خود را گسترش دهید.

کمپین های تبلیغاتی می توانند به شما کمک کنند تا بهترین استراتژی ها و موثرترین تاکتیک ها را برای کسب و کار خود آشکار کنید. با هر کمپین جدید، باتجربه‌تر می‌شوید، بینش ارزشمندی در مورد مخاطبان خود به دست می‌آورید، اشکالات خود را پیدا می‌کنید و زمینه‌های بهبود را شناسایی می‌کنید.

این در صورتی امکان پذیر است که بتوانید اهداف خود را عاقلانه تعیین کنید. بیایید اهدافی را که می توانید با کمک کمپین های تبلیغاتی به دست آورید، کشف کنیم.

اهداف کمپین های تبلیغاتی

شما می توانید با یک کمپین تبلیغاتی برنامه ریزی شده به اهداف مختلف تجاری برسید. آنها عبارتند از:

معرفی محصول جدید؛

جذب مشتریان جدید؛

افزایش آگاهی از برند؛

ارتباط پیشنهاد ارزش منحصر به فرد شما؛

تشویق کاربران به تغییر نام تجاری؛

ایجاد انگیزه برای اولین خرید خود؛

بازگرداندن مشتریان به شرکت شما؛

آموزش سرنخ ها؛

افزایش فروش؛

بهبود شناخت برند

اکنون که می دانید با یک کمپین تبلیغاتی به چند هدف می توانید دست یابید، وقت آن است که چند ایده را برای شروع بررسی کنید.

ایده ها و نمونه های کمپین تبلیغاتی

یک آهنربای سربی ارائه دهید

مسابقات برگزار کنید

پیشنهادات ویژه ارائه دهید

کمپین های تعطیلات را اجرا کنید

از تبلیغات متنی استفاده کنید

محصولات خود را به نمایش بگذارید

با اینفلوئنسرها شریک شوید

شما فقط توسط تخیل خود محدود شده اید. هرچه کمپین‌های شما خلاق‌تر باشند، احتمال اینکه به قلب مشتریان و مشتریان بالقوه شما ضربه بزنند بیشتر است. در این بخش، ما چند روش اثبات شده برای رشد پایگاه مشتری، افزایش فروش و ایجاد روابط طولانی مدت با مشتریان را به اشتراک خواهیم گذاشت.

یک آهنربای قوی ارائه دهید

بازدیدکنندگان سایت شما قبل از خرید از شما راه زیادی را طی می کنند. آنها سایت شما را مطالعه می کنند، به دنبال نظرات می گردند و قیمت شما و رقبایتان را مقایسه می کنند. شما به راحتی می توانید این مسیر تبدیل را کوتاه کنید. به سرنخ‌هایتان اجازه دهید برای اولین خرید در ازای آدرس ایمیل خود تخفیف بگیرند. این یک برد-برد برای هر دو است. شما مشتریان جدیدی پیدا خواهید کرد و مردم اقلام مورد علاقه خود را با قیمتی کمتر خریداری خواهند کرد.

بررسی کنید که Gap چگونه از مزایای این استراتژی بهره می برد. این برند به بازدیدکنندگان سایت پیشنهاد می کند که آدرس ایمیل خود را بگذارند و برای اولین خرید 25 درصد تخفیف دریافت کنند.

مسابقات برگزار کنید

مردم عاشق رقابت و تعامل با یک برند هستند، اما به خصوص هدیه را دوست دارند. ساده ترین راه برای اجرای این استراتژی، اجرای مسابقه در اینستاگرام است.  این فرصتی است که در مورد برند خود اطلاعاتی را منتشر کنید، تعامل را افزایش دهید، محتوای تولید شده توسط کاربر را تشویق کنید و فروش را افزایش دهید.

در سال 2014، استارباکس مسابقه جام سفید را راه اندازی کرد تا به مردم اجازه دهد لیوان های سفید خود را طراحی کنند. در نتیجه، مسابقه حدوداً 4000 اثر در 3 هفته ایجاد کرد و طرح برنده بر روی یک نسخه محدود از فنجان‌های سفید قابل استفاده مجدد چاپ شد.

پیشنهادات ویژه ارائه دهید

پیشنهادات ویژه تخفیف های محدود زمانی هستند که به شما کمک می کنند فروش را افزایش دهید. شما می توانید به مشتریان خود پیشنهاد دهید اقلام مورد علاقه خود را با قیمت پایین خریداری کنند یا ارسال رایگان ارائه دهید. این آخرین فشار برای کسانی است که تردید دارند.

Ella+Mila این استراتژی را با بازاریابی ایمیلی ترکیب کرد. این برند به مشترکین ایمیل خود اجازه می دهد از 20 درصد تخفیف برای خریدهای بالای 25 دلار و ارسال رایگان برخوردار شوند.

کمپین های تعطیلات را اجرا کنید

هر بازاریاب باید از تعطیلات نهایت استفاده را ببرد. در این مدت افراد به دنبال هدایایی برای دوستان و خانواده خود می گردند و آماده اند پول بیشتری خرج کنند. اگر به آنها تخفیف بدهید، می توانید حجم فروش خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.

جمعه سیاه و دوشنبه سایبری را فراموش نکنید. این روزها، برندها می توانند فروش خود را به شدت افزایش دهند و سرنخ های جدید زیادی به دست آورند.

LOOKFANTASTIC آخرین ساعت فروش جمعه سیاه را به مشترکان ایمیل خود اطلاع می دهد و 55 درصد تخفیف ارائه می دهد. همچنین اقلام محبوب را با تخفیف در ایمیل ارائه می دهد تا خوانندگان بتوانند لینک را دنبال کرده و بلافاصله خرید کنند.

از تبلیغات متنی استفاده کنید

این نوع تبلیغات به بازاریابان اجازه می دهد تا کمپین های مرتبطی را برای افراد مناسب ایجاد کنند. به عنوان مثال، یک تولید کننده لباس ورزشی می تواند فروش خود را با قرار دادن تبلیغات در وبلاگ های اختصاص داده شده به ورزش افزایش دهد زیرا افراد علاقه مند به ورزش به احتمال زیاد به لباس های ورزشی علاقه مند هستند. با کمک Google AdSense می توانید تبلیغات متنی ایجاد کنید.

به عنوان مثال، TechCrunch، یک منبع آنلاین در مورد فناوری پیشرفته، یک تلفن جدید سامسونگ را تبلیغ می کند زیرا افراد علاقه مند به فناوری ممکن است به راه اندازی های اخیر در صنعت علاقه مند باشند.

محصول خود را به نمایش بگذارید

فروش شما ممکن است کم باشد زیرا کاربران در مورد محصول شما مطمئن نیستند. ممکن است خیلی پیچیده باشد، یا شک دارند که آیا به آنها کمک خواهد کرد یا خیر. بنابراین، شما باید محصول خود را در عمل نشان دهید. می توانید این کار را با کمک یک ویدیو، استوری اینستاگرام یا پخش زنده انجام دهید.

overtonecolor به فالوورهای اینستاگرام خود نشان می دهد که چگونه با محصول خود موهای خود را به رنگ های روشن رنگ کنند. به این ترتیب، مردم نه تنها دستورالعمل دارند، بلکه نتیجه نهایی را می بینند که به غلبه بر شک آنها کمک می کند.

با اینفلوئنسرها شریک شوید

همکاری با اینفلوئنسرها مشتریان جدیدی به ارمغان می آورد و به رشد اعتبار برند شما کمک می کند. رهبران نظر بزرگ و خرد را در صنعت خود پیدا کنید. مردم باید به این تأثیرگذاران اعتماد کنند. به آنها پیشنهاد دهید تا مزایای محصولات شما را تجربه کنند و آنها را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند. امروزه تقریباً هر برندی سفیری دارد و با افراد مشهور همکاری می کند تا افق های جدیدی را باز کند.

Biossance، یک برند مراقبت از پوست، با ریس ویترسپون، بازیگر مشهور همکاری می کند. موفقیت او باعث می شود مردم به هک های خوب او اعتماد کنند.

ما ایده های موثری را ارائه کرده ایم که امروزه برندهای بزرگ از آنها استفاده می کنند. امیدوارم بهترین کانال و خلاقانه ترین ایده را برای کسب و کار خود پیدا کنید.

من سمانه به نواز بنیان گذار آژانس توسعه کسب و کار باران به همراه همکارانم آماده راهنمایی شما در خصوص اجرای کمپین های تبلیغاتی یکپارچه هستیم